۱۳۸۶ تیر ۲۶, سه‌شنبه

قطعاتی که یک دوست در چت برایم فرستاده است

از روز هايت شتا بان گذر مكن
كه در التهاب اين شتاب
نه تنها نقطه سر اغاز خويش
كه حتي سر منزل مقصود را گم كني
از انها كه عاشقي توان گير
و از انها كه ترا عاشقند استعا نت بجو
قلبت را بگشا و تصوير تصورات را بيك سو نه
و در حقيقت خويش بياميز
غرور خود را نگهدار اما براي او زيست مكن
ان باش كه هستی و ان شو كه توان بودنت هست
زندگي مسابقه نيست
زندگي يك سفر است
و تو ان مسافري باش
كه در هر گا مش
ترنم خوش لحظه ها جاريست
ازکتاب بارانی باید برگزیده آثار شاعران معاصر جهان ترجمه دکتر مقصودی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

قدر روز هايمان را بدانيم كه فرصت بسيار كوتاه است .قدر دوستانمان را بدانيم كه عشق بسيار شيرين است .قدر عزيزانمان را بدانيم كه شايد فردا نباشيم