۱۳۸۶ تیر ۹, شنبه

طوفانی در دل من بپاشده است

من امروز توانستم 35 صفحه از کتاب یک عاشقانه آرام را بخوانم تا اینجا باید بگویم این عاشقانه طوفانی ست نه آرام
من در دوران جوانی از نادر ابراهیمی بار دیگر شهری که دوست می داشتم را خوانده ام
در اواخر دهه 40 که اغلب روشنفکران جز کالیشنکف چیز دیگری نمی شناختند و یک جو چریکی بر همه ادبیات ما حاکم شده بوداین کتاب به من آرامش می داد برای اولین بار نام چمخاله بگوشم می خورد و بعد که به آنجارفتم زیبائی کار نادر ابراهیمی را بیشتر یافتم
حال به عکس آرامشی که با خواندن " بار دیگر شهری که دوست می داشتم" به من دست می داد این کتاب غوغائی در دل من بپا کرده است
بقیه حرفها باشد تا جمعه که البته فکر نمی کنم بتوانم تا آن موقع کتاب را تمام کنم

۱۳۸۶ تیر ۸, جمعه

قرار مطالعه هفتگی کتاب

با اعضای وبلاگ خانه پدر قرار شده کتابی را بخوانیم و برداشتها و نظرات خودمان را در باره آن بیان کنیم
تا جمعه آینده کتاب یک عاشقانه آرام را خواهیم خواند این کتاب نوشته نادر ابراهیمی ست
هر کس بخواهد می تواند با ما همراه شود
پایان هفته بطور نوبتی مطالب خودمان را در یکی از وبلاگهای شرکت کننده در این طرح ارائه خواهیم کرد
امیدوارم این کار بین وبلاگها مد شود

۱۳۸۶ تیر ۵, سه‌شنبه

تنها صداست که می ماند

مهستی خواننده خوش صدای ایرانی در سن 61 سالگی در گذشت
صدای خوبی داشت افسوس که آنرا " کاباره ای "کرد شاید کذران زندگی و امر معیشت به چنین کاری وادارش نمود و شاید هم جو حاکم بر جامعه خوانندگان در آن زمان چیزی جز این از او نمی طلبید
نمیدانم اگر جای او بودم کاری جز این می کردم یانه اما در هر حال معتقدم این عملکرد هنرمندان ماست که هنر ما را اعتلا می بخشد یا آنرا به افول می کشاند
یکی از زیباترین کارهای مهستی که من خیلی آنرا دوست دارم را برایتان با سه کیفیت قرار می دهم امیدوارم لذت ببرید
روانش شاد باد
برای دانلود کردن کلیک راست کنید و گزینه
save target as
را انتخاب نمائید

۱۳۸۶ تیر ۲, شنبه

سخن نخست

ای نام تو بهترین سر آعاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
ظاهرا اینطور است که نمی توان به وبلاگهای وطنی تکیه کرد هرروز ممکن است یک اتفاقی برایشان بیفتد
یک روز اشکال سخت افزاری پیدا می کنند و تو هرچه تلاش می کنی نمی توانی به وبلاگت دست پیدا کنی
یک روز اشکال نرم افزاری پیدا می کند و باز هم تو نمی توانی به وبلاگت دست پیدا کنی
در هر حالت حالت گرفته می شود و به زمین و زمان ممکن است بدو بیراه بگویی و اعصابت خراب شود وحتی سکته بزنی
در حالی که هیچ کاری هم از دستت بر نمی آید
از اینرو بر آن شدم که مدتی هم خارجیها را امتحان کنم
از حالا به بعد که در واقع باید بگویم از30خرداد86مرا با همان نام " مطرب" در این جا مجازا خواهید دید
می بینید که هنوز نمی توانم برای پایان جملاتم نقطه بگذارم این هم یکی از اشکالهای اینجاست چه می شود کرد
به قول قدیمیها وقتی مادر نداری باید با زن بابا بسازی من هم مجبورم بسوزم وبسازم
جالب این است که در قسمت زبانهای این وبلاگ برای زبان عربی چندین نوع زبان عربی مثل عربی بحرینی یا عربی اماراتی و امثال آن درنظر گرفته شده اما چیزی به نام زبان فارسی ظاهرا برای حضرات طراح آن وجود ندارد
این هم از بدیهای دیگر این سایت است
حالا قصد دارم اینجا را با همین محدودیتهایش امتحان کنم و با زن بابا بسازم شاید در آینده ای نزدیک خدا یه مامان خوشگل نصیب ما هم کرد