۱۳۸۷ اردیبهشت ۷, شنبه

قوي زيبا

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزلها بمیرد

چو روزی ز آغوش در یا بر آمد

شبی هم در آغوش در یا بمیرد

تو دریای من بودی آغوش وا کن

که می خواهد این قوی . زیبا بمیرد


سراینده اشعار فوق دکتر حمیدی شیرازی ست و
خواننده تصنیف زنده یاد عباس مهر پویا.
عباس مهر پویا متولد 1306 و درگذشته خرداد 1371 است .
تصنیف مرگ قو اولین تصنیف مهر پویاست
روانش شاد
Posted by Picasa

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه

ابرکوه

يخچال خشتي ابرکوه مربوط به دوره قاجاريه
دورگنبد 64 متر
ضخامت ديوار 3 متر
عمق انبار يخ 4 متر
ارتفاع 22 متر
محراب مسجد جامع ابرکوه مربوط دوره ايلخاني
قسمتي از گچبريهاي محراب
سرو ابرکوه با قدمتي چند هزار ساله
ابرکوه ويژگيهايي منحصر به فرد دارد .
يکي از اين ها مسجد جامع شهر است .
بسيار براي من عجيب بود که محراب مسجد در جهت قبله نبود .
خادم مسجد مي گفت اين محراب به طرف مسجد الاقصي ست که بيشتر به شوخي شبيه است تا واقعيت .
و در مسجد محراب ديگري هم بود که جهت قبله را نشان ميداد ولي نه با قدمت محراب اصلي .
من با ديدن محراب مسجد و وضع نه چندان مطلوب شهر اين بيت به ذهنم رسيد که :
بدبخت اگر مسجد آدينه بسازد
يا سقف فرود آيد و يا قبله کج آيد .
حدس ديگري هم مي توان زد که معمار مسجد اصلا جهت قبله را درست تشخيص نداده و محراب را ساخته است .
يا اين بيت را از زنده ياد "اخوان " باخود زمزمه ميکرده که :"قبله گو هر سو که خواهي باش " !
به هر صورت پديده ي عجيبي ست و در نوع خود بي نظير .
ديگر اين که هيچ ارگان دلسوزي در اين شهر نيست که از سرو چند هزار ساله اش محافظت کند .
اطرافش بسيار کثيف بود و آدمها هرچه مي خواستند مي توانستند با سرو و اطرافش انجام دهند .
اما همه اينها يک طرف و جفايي که در حق عزيز الدين نسفي در اين شهر رفته طرف ديگر .
درجستجويي که انجام دادم به يک وب سايت بسيار خوب رسيدم به نام " راه کمال " .
مقاله اي جامع در باره نسفي دارد که مي توانيد در اينجا ببينيد .
Posted by Picasa

۱۳۸۷ فروردین ۳۰, جمعه

عزیز الدین نسفی را در ابرکوه نمی شناسند

از اصفهان که به طرف شیراز حرکت کردم قصدم این بود که حتما در بین را سری به ابرکوه بزنم و به زیارت قبر عزیز الدین نسفی بروم .

جاده اصفهان به شیراز خیلی شلوغ بود و نمیشد تند برانم .بالاخره به دوراهی ابرکوه رسیدم و واردجاده باریکی شدم که به یزد می رفت و بین راه ابرکوه بود .

شوقی داشتم که به زیارت عزیز الدین نسفی میروم .مثل این بود که زنده است والبته برای من زنده می نمود .باخودم زمزمه می کردم :"بدان ای درویش " که در کتاب انسان کامل این عبارت را از او خیلی میخوانید .

به ابرکوه رسیدم .مثل همه شهر ها در ایام نوروز ستاد راهنمای مسافرین هم در شهرداری ابرکوه اعلام موجودیت می کرد ولی کسی برای راهنمائی نبود .

دور میدان شهر یک تابلو بود که جهت مقبره عزیز الدین نسفی را نشان می داد ولی به آنطرف که رفتم خبری از مقبره نبود .

تصمیم گرفتم از اهالی شهر بپرسم . از مغازه دارها از عابرین محلی ازآدمهای مسن و از جوانها از هرکه پرسیدم اظهار بی اطلاعی می کردند

همه می گفتند ما چنین کسی در اینجا نداریم ووقتی تابلو راهنما را نشان میدادم بازهم جوابشان همان بود .

همه میدانستند "خانه آقا بزرگ " کجاست ولی قبر عزیز الدین نسفی را نمی دانستند کجاست .

جالب ست که در این شهر خیابانی بنام "نسفی " وجود دارد ولی مقبره عزیز الدین نسفی در این خیابان نبود .

دوباره به شهرداری برگشتم تا ببینم این تابلو به کجا اشاره می کند .با کلی در زدن وحاج آقا حاج آقا گفتن بالاخره یک نفر پیداشد .

ولی اوهم نمیدانست مقبره عزیز الدین نسفی کجاست .اما خدا خیرش بدهد به منزل رئیسش تلفن زد و گوشی را به من داد .مثل این که مخاطب تلفنی من تنها کسی بود که در ابرکوه می دانست قبر عزیز الدین نسفی کجاست . نشانی را داد . در انتهای یک کوچه در خیابان اصلی شهر و البته با عنوان " مقبره پیر حمزه سبز پوش " .

دوباره

بنایی از خشت و گل که قدمتش به قرن ششم هجری میرسد .

ولی دوران زیست وفعالیت عزیز الدین نسفی در سیر و سلوک و تالیف و تصنیف سده هفتم هجری بوده است .

در این بنا بسته بود و داخلش را هم نمیشد از جایی دید .


این صورت قبر در اتاقی بود که پنجره اش در عکس بالا دیده می شود
نمی دانم مربوط به عزیز الدین نسفی هست یا نه .
برخی از آثار نسفی را ذکر می کنم :
1-مقصد الاقصی
2-زبده الحقایق
3-کتاب التنزیل
4-انسان کامل
5-منازل السائرین
6-اصول و فروع
7- کشف الحقایق
Posted by Picasa

زيبائيهاي پرندگان

تماشای پرندگان آرامش بخش است .باور نمی کنید ؟

یک باغ پر از پرند ه های زیبا را

اینجا

ببینید


.

در ميان همه پرندگان موجود در باغ پرندگان به گمان من قو ي سياه از همه جذاب تر بود
طاووس چه سفيد و چه رنگي مخصوصا وقتي که پر هاي دمش را باز مي کند جلوه خاصي دارد
Posted by Picasa

۱۳۸۷ فروردین ۲۹, پنجشنبه

زيبائيهاي ميدان نقش جهان

در روزهای عید باز دید مکانهای تاریخی دشواریهای خاصی دارند .

طولانی بودن صف خرید بلیط یکی از این مشکلات است .بعد که وارد محل می شوی انبوه جمعیت باز دید کننده مشکل دیگر ست .

نه می توانی در محل با خودت خلوت کنی و بروی به دورانی که آن بنا ساخته شده و بروی به عمق زیبائیهای اثری که پیش رویت هست و نه می توانی عکسی بگیری که مزاحم نداشته باشی .

اگر بخواهی شاهکارهای هنری اصفهان را ببینی باید برای هرکدامشان یک روز وقت بگذاری و این امکان پذیر نیست مگر به این قصد در اصفهان ساکن شوی.

شاهکار های هنری مساجد اصفهان محرابها هستند و سازندگان آنها پای اثر خودرا امضا می کرده اند .

فقط مساجد هستند که از تخریب و دستبرد تا اندازه ای مصون مانده اند .بقیه مکانها مورد تعرض قرار گرفته اند عمارتهایی نظیر عالی قاپو و چهل ستون بعد از انقلاب بیشتر مورد هجوم افراطیون مذهبی واقع شده اند .

اگر این چند تا مسجد در اصفهان نبودند اصفهان هم سرنوشتی مانند شیراز و تخت جمشید پیدا می کرد .

بقیه عکسهای مکانهای تاریخی اصفهان را در اینجا ببینید




Posted by Picasa

۱۳۸۷ فروردین ۲۵, یکشنبه

زیبائی شبهای زاینده رود

نمائی از سی و سه پل و اطراف آن در آخرین شب سال 86

نمائی از پل خواجو در همان شب

روز پر کاری را در ابیانه گذراندم . می خواستم همه جا را دیده باشم برای همین زیاد خسته شدم .
بعد که به اصفهان رسیدم تازه اول خسته شدن بود .
شب سال نو باید دنبال جایی می گشتم که بتوانم چند روزی در اصفهان ساکن شوم .
خیلی گشتم تا بالاخره محل مناسبی پیدا کردم .یک هتل آپارتمان نسبتا خوب و البته با نرخ شب عید .
وقتی دنبال جا می گشتم به دوتا خانم هم برخوردم که خانه هایشان را به مسافران اجاره می دادند .
ولی هم گران تر بودند و هم امکاناتشان کمتر !
ساعت حدود 5 بعد از ظهر بود که موفق شدم نهار بخورم .
این همه خستگی جز با قدم زدن در ساحل زاینده رود برطرف نمی شد .
جای دوستان واقعا خالی بود .
ایام دیگر نمی دانم ساحل زاینده رود تمیز هست یانه ولی این روزها که من بودم قابل قبول بود.
این که چقدر خوب بود و چقدر خوش گذشت نمی گویم ولی برایتان آرزو می کنم شبی یا شبهایی دربهار را درکنار زاینده رود قدم بزنید و لذت ببرید و البته جای مرا هم خالی کنید .


Posted by Picasa

۱۳۸۷ فروردین ۲۲, پنجشنبه

ابيانه

از کاشان به ابیانه رفتم .

تابه حال به ابیانه رفته اید ؟ اگر نرفتید توصیه می کنم حتما برای خودتان یک برنامه سفر به ابیانه تنظیم کنید .

در و دیوار از گل سرخی ست مخصوص خود ابیانه .با ماندگاری زیاد .

ابیانه روستا نیست .اما درتقسیمات کشوری آنرا با عنوان روستا می شناسند و در فهرست آثار ملی هم باعنوان روستا به ثبت رسیده است .

در ابیانه هم آثار اسلامی می بیند و هم آثار قبل از اسلام .

به یک تعبیر آبیانه "پلکانی به درون تاریخ " است .

من یک روز بهاری در ابیانه بودم .

آفتاب درخشان وزیبائی خاص روستا شکوفه های درختان و چهرهای زیبای زنان و مردان سالخورده روستا و هوای پاک ولطیف روزی به یاد ماندنی برایم بوجود آوردند .

در ابیانه کمتر به چهره جوانی بر می خوری مثل بیشتر روستاها جوانها به شهر رفته اند .

من در جاهای قدیمی بیشتر از درها و پنجره ها عکس می گیرم .

سازندگان در ها و پنجره های ابیانه هنرمندان چیره دستی بوده اند.با تماشای عکسها مطمئنم شما هم نظر مرا تایید می کنید .

اگر می خواهید عکسها را در اندازه واقعی ببینید روی آنها کلیک کنید.






ابيانه در ويکيپديا
ابيانه در آفتاب
و عکسهاي ديگر من از ابيانه
Posted by Picasa

۱۳۸۷ فروردین ۱۹, دوشنبه

عکسهايي از "خانه بروجرديها "



بقيه عکسها را اينجا ببينيد
Posted by Picasa

خانه های تاریخی کاشان

خانه های تاریخی کاشان بیشتر مربوط به دوره قاجار هستند واز دوره زندیه هم یکی دو خانه تاریخی وجود دارد .
آنچه باعث حفظ این خانه هاشده عدم رطوبت ست که یکی از ویژگیهای شهر های حاشیه کویر ست .
در یکی از این خانه ها که از سطح خیابان خیلی پائینتر بود هیچ اثری از رطوبت دیده نمیشد . وقتی به سرداب خانه هم رفتم باز هم رطوبتی وجود نداشت وجای بسیار سردی هم بود .
واقعا دمای سرداب به بقیه خانه چند درجه ای تفاوت داشت .
از همه خانه ها زیباتر خانه بروجردیها ست .نقاشیهای این خانه زیر نظر استاد کمال الملک انجام شده است
این خانه ها قصه های ناگفته زیادی دارند .
شادیها و تلخکامیهای ساکنان آنها درون خانه ها مدفونند . اما وقتی دراین خانه ها راه می روی و درو دیوارشان را تماشا می کنی حرفهائی دارند که برایت آشناهستند . با این خانه ها به زمانهای زیاد دور نمیروی . قاجاریه که همین نزدیکی ست هنوز آثارش را با تمام وجودت حس می کنی . به باغ فین که میروی احساس می کنی خون امیر کبیر هنوز در حمام این باغ جاریست .
دسیسه های انگلیسیها و روسها و نوکران آنهارا به چشم می بینی . ستمی که براین مردم رفته است به این زودی از خاطر نمی رود
و اینها باعث می شوند که خانه های تاریخی بجامانده از دوران قاجار را بیشتر درک کنی . درعین حال خانه همیشه محل آرامش بوده و علیرغم همه این ناملایمات در این خانه ها احساس آرامش هم می کنی .این آرامش را مدیون هنر هنرمندان این مرزوبوم هستی .نقاشیها یک جور تورا با خود می برند .گچبریها جور دیگر .چشم انداز خانه ها به تو یک نوع آرامش می دهند و شیشه های رنگی زیبا طور دیگر آرامت می کنند .
خانه احسان را در این آدرس ببینید :
عکسهای مرا هم در پست بعدی ببینید .

۱۳۸۷ فروردین ۱۷, شنبه

تابلوهای نقاشی " منوچهر شیبانی "

سفرم را از کاشان شروع کردم .روز اول به یکی از خانه های قدیمی سر زدم : "خانه ی احسان "

در کاشان خیلی از این خانه های قدیمی را باز سازی کرده اند و دست بخش خصوصی هم هست .البته در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده . به نظر من کار خوبی آمد .هم یک محل فرهنگی ست و هم در ایامی که مسافر زیاد میرود به کاشان برای اسکان هم مورد استفاده قرار می گیرند . این کار را در یزد هم کرده اند .

به هر حال در خانه احسان با تابلوهای نقاشی زنده یاد " منوچهر شیبانی " مواجه شدم .چهار تا عکس از این تابلوها برایتان گذاشته ام .

راستش را بخواهید هیچ انتظار دیدن این نقاشی ها را در این مکان نداشتم . دیگر دیدار از خانه قدیمی را ازیاد برده بودم و به این تابلوها فکر می کردم . برداشت شما از این نقاشیها چیست ؟ من که هروقت به آنها نگاه می کنم کمی تنم می لرزد .




Posted by Picasa

۱۳۸۷ فروردین ۱۶, جمعه

سلام عزیزانم

سلام

سال نو همه تون مبارک

من از سفر برگشتم بایک بغل گل که تقدیم می کنم .این گلهارو از شیراز و لار وبندر عباس براتون آوردم .

فعلا با این گلها خوش باشین تا بعد سفر نامه براتون بنویسم.

شاد شاد شاد باشید




Posted by Picasa