از اصفهان که به طرف شیراز حرکت کردم قصدم این بود که حتما در بین را سری به ابرکوه بزنم و به زیارت قبر عزیز الدین نسفی بروم . جاده اصفهان به شیراز خیلی شلوغ بود و نمیشد تند برانم .بالاخره به دوراهی ابرکوه رسیدم و واردجاده باریکی شدم که به یزد می رفت و بین راه ابرکوه بود . شوقی داشتم که به زیارت عزیز الدین نسفی میروم .مثل این بود که زنده است والبته برای من زنده می نمود .باخودم زمزمه می کردم :"بدان ای درویش " که در کتاب انسان کامل این عبارت را از او خیلی میخوانید . به ابرکوه رسیدم .مثل همه شهر ها در ایام نوروز ستاد راهنمای مسافرین هم در شهرداری ابرکوه اعلام موجودیت می کرد ولی کسی برای راهنمائی نبود . دور میدان شهر یک تابلو بود که جهت مقبره عزیز الدین نسفی را نشان می داد ولی به آنطرف که رفتم خبری از مقبره نبود . تصمیم گرفتم از اهالی شهر بپرسم . از مغازه دارها از عابرین محلی ازآدمهای مسن و از جوانها از هرکه پرسیدم اظهار بی اطلاعی می کردند همه می گفتند ما چنین کسی در اینجا نداریم ووقتی تابلو راهنما را نشان میدادم بازهم جوابشان همان بود . همه میدانستند "خانه آقا بزرگ " کجاست ولی قبر عزیز الدین نسفی را نمی دانستند کجاست . جالب ست که در این شهر خیابانی بنام "نسفی " وجود دارد ولی مقبره عزیز الدین نسفی در این خیابان نبود . دوباره به شهرداری برگشتم تا ببینم این تابلو به کجا اشاره می کند .با کلی در زدن وحاج آقا حاج آقا گفتن بالاخره یک نفر پیداشد . ولی اوهم نمیدانست مقبره عزیز الدین نسفی کجاست .اما خدا خیرش بدهد به منزل رئیسش تلفن زد و گوشی را به من داد .مثل این که مخاطب تلفنی من تنها کسی بود که در ابرکوه می دانست قبر عزیز الدین نسفی کجاست . نشانی را داد . در انتهای یک کوچه در خیابان اصلی شهر و البته با عنوان " مقبره پیر حمزه سبز پوش " . |
بنایی از خشت و گل که قدمتش به قرن ششم هجری میرسد .
ولی دوران زیست وفعالیت عزیز الدین نسفی در سیر و سلوک و تالیف و تصنیف سده هفتم هجری بوده است .
در این بنا بسته بود و داخلش را هم نمیشد از جایی دید .
این صورت قبر در اتاقی بود که پنجره اش در عکس بالا دیده می شودنمی دانم مربوط به عزیز الدین نسفی هست یا نه .برخی از آثار نسفی را ذکر می کنم :1-مقصد الاقصی2-زبده الحقایق3-کتاب التنزیل4-انسان کامل5-منازل السائرین6-اصول و فروع7- کشف الحقایق
۱ نظر:
درود بر شما دوست عزیز
اتفاقا منم همین روزها میخام برم همونجا.امیدوارم درش بسته نباشه وگرنه نابود میشم از غصه.وبدان ای درویش.
...به هر حال خوشحالم که یکیو دیدم که عاشق نسفی باشه
اعزک الله فی دارین
ارسال یک نظر