۱۳۸۶ اسفند ۲۰, دوشنبه

بهار دلکش رسید

یازده روز غایب بودم .می آمدم ولی آنقدر دلتنگ بودم که دستم به نوشتن نمی رفت .دهه آخر ماه صفر هم بود .
البته کارهائی هم داشتم . امتحان هم داشتم .
پیری و معرکه گیری ! در این سن تصمیم گرفته بودم سولفژ بخوانم و با وسواسی که در یادگیری دارم باید خیلی وقت می گذاشتم . به هر حال هرچه بود تمام شد .
حالا کمی سر حال هستم .
می خواهم به استقبال نوروز بروم .
با تصنیفی از زنده یاد عارف قزوینی آغاز می کنم به نام "بهار دلکش " که آقای شجریان خوانده است
بهار دلکش رسيد و دل به جا نباشد
از آنکه دلبر دمي به فکر ما نباشد
در اين بهار اي صنم بيا و آشتي کن
که جنگ و کين با من حزين روا نباشد
صبحدم بلبل بر درخت گل به خنده مي گفت
نازنينان را، مه جبينان را، وفا نباشد
اگر که با اين دل حزين تو عهد بستي، عزیز من، با رقيب من چرا نشستي
چرا دلم را، عزيز من، از کينه خستي
بيا در برم از وفا يک شب
اي مه نخشب
تازه کن عهدي، که بر شکستي
دانلود ترانه

۴ نظر:

ناشناس گفت...

مرسی به خاطر این ترانه

ناشناس گفت...

ببخشید تصنیف بهاردلکش از ساخته های درویش خان است

مطرب گفت...

خیر دوست عزیز کلام این تصنیف از عارف است

ناشناس گفت...

سلام میشه نت بهاردلکش روتوآوازدشتی برام بذاریدخیلی احتیاج دارم ممنون میشم